رنگ طبیعی فرش

اگر فرش و انواع گوناگون آن، اثری است که به مدد هنرمند ((از نیست، هست شده است)) به مفهوم عام و کلی آن، ((هنر)) است و هنگامی که از نوآوری و زیبایی و تناسبات خوب برخودار باشد، و در مفهوم ویژه، در فرهنگ ایرانی هنر نامیده می شود.

اما ((هنر فرش)) غیر از ((فرش هنری)) است؛ زیرا فرش حاصل و نتیجه تولید انسانی است و می تواند از معیارهای هنری یا ((هنر بودن)) برخوردار باشد، و می تواند نیز تنها و تنها حاصل تولید انسانی باشد، همانند بسیاری دیگر از تولیدهای انسانی که در زندگی روزمره مورد استفاده قرار می گیرند و از هیچ گونه نوآوری و زیبایی برخوردار نیستند و یا اگر به هنگام پدیدآیی آنها دارای آفرینندگی، نوآوری و ... بوده اند، به دلیل تکرار تولیدشان، بدون هیچ گونه دگرگونی و نوآوری، در گذر زمان به یک جسم عادی و حتی ((عاری از هویت هنری)) تبدیل شده اند. پس ((فرش هنری)) حاصل تولید انسانی است و برخی از ویژگی های هنر را دربردارد؛ از جمله در آن نوآوری و تازگی در نقش و در رنگ است، زیباست و از نسبت های خوب برخوردار است، اما ((آفرینش)) نیست، یعنی از نیست هست نشده است؛ ریشه در گذشته دارد، از سنت ها به نیکوترین وجهی بهره برده است و عناصر ترکیبی آن را می توان در قالی و فرش های دیگر، و به گونه ای دیگر و در ترکیبی دیگر یافت؛ اما بر اساس گفته ژرژ براک فرانسوی ((ترکیبی از شکل ها و رنگ ها در نظمی خوشایند است.))که میتوان به شستشوی فرش پرداخت

البته ((هنر فرش))، ریشه در گذشته ندارد؛ تکرار مکررات نیست و عناصر ترکیبی خود را از آثار هنری دیگر به وام نگرفته است و نمی گیرد. ((هنر فرش))، آفرینشی دیگر است؛ آفریده ذهن خلاق و آفرینشگر هنرمند آن است؛ همه چیز آن، عناصر ترکیبی اش خط ها و نقطه هایش، شکل های تصویری و یا تجریدی اش چگونگی چینش و ترکیب آن ها در پهنه فرش، همه و همه زاییده ذهن هنرمند است؛ بخشی از بی نهایت فضای ذهن اوست که در فضای دو بعدی پهنه فرش و قالی خلاصه شده است؛ به عبارت دیگر تماماً ((از نیست هست شده است)) مهم نیست که با ماشین یا با ابزار فنی بافته شده است یا با دست، مهم نیست که گره بندی آن دو سویه باشد یا یک سویه، مهم نیست که پشت و رو یکی باشد یا متفاوت، مهم این است که از معیارهای ((هنر بودن)) برخوردار باشد و از زیبایی شناسی های برگرفته شده از فرهنگ و سنن ملی و بومی بهره مند شده باشد.

البته واضح است که میان فرش دستبافت و ماشینی و قالیشویی ، با ویژگی های گفته شده تفاوت فراوان وجود دارد که می توان استحکام بیشتر نبود یکنواختی در فناوری آن و مهم تر از همه، وجود احساس هنرمند آفریننده و هنرمندان بافنده را در فرش های دستبافت یادآور شد، که این نقیصه ((هنر فرش ماشینی (اگر روزی فرا آید که آن را در قلمرو هنر منظور بداریم) است و درمانی هم برای آن نیست؛ زیرا معیارهای زیبایی شناسانه، آگاهی های برگرفته شده از طبیعت و از زندگی توسط یک ملت است، ولی بیان احساس از روح برگرفته می شود و در دو انسان متفاوت به گونه های متفاوت متجلی می گردد. ((هنر فرش)) ماشینی، از آفرینندگی، نوآوری، زیبایی و تناسبات برخوردار است زیرا ((هنر)) است ولیکن چون بار ((احساس)) ندارد، از ((زبان هنری)) بی بهره است. هم اکنون پرسشی مطرح می شود: ((آیا باید از نو آفرید؟ یا به تکرار از آفرینش های گذشتگان تقلید کرد؟)) چون اگر فرش ((هنر)) باشد باید و لازم است که مانند دیگر هنرها ((آیینه جهان نمای روزگار خویش و فرزند احساس آفریننده خود باشد)) و نه ((چهره غبار گرفته تاریخ گذشتگان)) تحسین آثار هنری گذشته روا است ولی تقدیس آن، در جهان هنر، ((کفر محض)) است و ناشایست. سنت ها می توانند اکنون و آینده را بارورتر کنند، ولی هنر نباید سنت شود، که اگر سنت شد، پویایی خود را از دست می دهد و تنها در تاریخ هنر گوشه ای خرد و کوچک برای خود ذخیره خواهد کرد. هنر پدیده ای انسانی و پویاست و از قلمرو آفرینش است و نه تقلید و تکرار؛ ((هنر فرش)) نیز باید پویا باشد. چون اگر ایستا و تکراری شد مرده ای ست که باید در گورستان هنر، نگارستان ها و ((موزه ها)) دفن شود.